جدول جو
جدول جو

معنی سارگن دوم - جستجوی لغت در جدول جو

سارگن دوم
(گُ نِ دُوْوُ)
پادشاه آشور که از 872 تا 705 قبل از میلاد سلطنت کرد و نام او به زبان آشوری شروکین است. (بمعنی پادشاه راستین) وی در دورۀ شلم نصر پنجم فرمانده کل سپاه آشور بود و مدت سه سال باسارماتها جنگید. شلم نصر در ماه دهم سال 722 قبل از میلاد درگذشت و سارگن برجای او نشست و ابتدا به قلع وقمع سارماتها همت گماشت و آخرین مقاومت آنان را درهم شکست. آغاز سلطنت سارگن مصادف با انقلاباتی گردید. مردم بابل ضد تسلط آشوریان شوریدند، مروداش بالادان دوم از آرامیها در حوالی خلیج فارس طغیان کرد و مدت دوازده سال بحمایت هومبانیگاش پادشاه عیلام قدرت را در دست داشت مصریان در شام و فلسطین تحریکاتی کردند که در همان وهلۀ اول جلوگیری شد. قوم اورارتو در مناطق شمالی برای اینکه یوغ اسارت را از گردن بردارد جنبشی کرد ولی در 714 قبل از میلاد از سپاه آشور شکست سختی خورد. سال بعد مرز آشور درآسیای صغیر تا رودهالیس گسترده شد. سارگن بنای شهر دورشروکین را در خرساباد کنونی در 20 هزارگزی نینوا آغاز کرد. بسال 710 قبل از میلاد فاتحانه وارد بابل شد و منطقۀ فرات را آرام گردانید. در همان هنگام میداس معروف و چند شاهزادۀ قبرسی و پادشاه دیلمون ضد او متحد شدند. در 707 قبل از میلاد کاخ دور شرکین را افتتاح کرد ولی رونق آن شهر دیری نپائید و بلافاصله بعد از مرگ سارگن متروک ماند تا در قرن نوزدهم میلادی بوسیلۀ بوتا و پلاس کشف گردید. سارگن با تبعیدهای دسته جمعی مردم مناطقی که فتح میشد واستقرار دسته های آشوری بجای آنان برای اختلاط نژادهای مختلف امپراطوری خود کوشید. تجارت و کشاورزی را رونق داد. کتابخانه ای در نینوا تأسیس کرد. به سال 705قبل از میلاد درگذشت و پسرش سناخربب جانشین او گردید. در ایران باستان آمده: در زمان او سپاه آسور از حال قشون ملی خارج شد، توضیح آنکه پادشاهان سابق لشکر را از طبقۀ کشاورزان تشکیل میدادند ولیکن روحانیون که اراضی زیاد داشتند از مالیات معاف بودند، نمیخواستند کشاورزان در سپاه وارد گردند. بالاخره مقرر شد که بجای کشاورزان اسیران را به کارهای فلاحتی وادارند، تا کشاورزان بتوانند بخدمت سپاهی اشتغال ورزند. چون روحانیون از این حکم ناراضی بودند انقلابی را باعث شدند که به تعیین سارگن به سلطنت منتهی گشت و دولت مجبور شد که افراد را مزدور کند، از آنجا که این نوع سربازان سپاهیان ملی نبودند و در موقع سخت فرار میکردند، از این ببعد پایۀ دولت آسور متزلزل گردید. (ایران باستان ج 1 ص 130). رجوع به همان کتاب ج 2 ص 170 و فرهنگ ایران باستان پورداود ص 104 و 322 و یشتها پورداود ج 1 ص 41 و تاریخ علم ترجمه احمد آرام ص 82 و 163 و فهرست تاریخ تمدن ویل دورانت ترجمه احمد آرام بخش اول و ایران گیرشمن ترجم-ۀ دکتر معین ص 73، 82، 84، 85 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ نِ اَوْ وَ)
مؤسس دولت آکد بوده و در2637 تا 2582 قبل از میلاد میزیسته است. (وبستر). به سال 2750 قبل از میلاد به شمال سوریه تاخت و آن سرزمین را به چنگ آورد. (فرهنگ ایران باستان پورداود ص 33). وی دولت خود را دربین النهرین سفلی بنیاد نهاد و قلمرو حکومت خود را از عیلام تا مدیترانه و از سلسلۀ جبال توروس واقع در آسیای صغیر تا خلیج فارس توسعه داد. سنگ منقوشی که دمرگان در شوش پیدا کرده و در موزۀ لوور مضبوط است وسیلۀ شناسائی به حال این فاتح جهان کهن گردیده است. در تاریخ تمدن ویل دورانت آمده: سارگون اول کشور اکد را تأسیس کرد، و پایتخت آنرا در اگاد قرار داد. یک ستون یکپارچۀ سنگی که در شوش بدست آمده وی را با ریش انبوه به صورت مهیبی نشان میدهد و لباسی که پوشیده نمایندۀ بزرگی و قدرت کامل است. این سارگون از نسل شاهان نبود، تاریخ برای او پدری نمی شناسد و مادرش از روسبیان معابد بوده است. ولی افسانه های سومری برای وی شرح حالی ساخته که از زبان خود او نقل شده و آغاز آن به شرح حال موسی شباهت بسیار دارد وی در آنجا گوید: ’مادر حقیر و بیچارۀ من مرا حامله شد و در پنهانی زائید و در سبدی از نی بر روی آب گذاشت و در آن را با قیر بست’. این کودک را کارگری از مرگ نجات داد و بعدها ساقی شاه شد و به او تقرب یافت و نفوذ و قدرت فراوان پیدا کرد آنگاه بر خواجۀ خود شورید و او را خلع کرد و برتخت آکاد نشست و خود را ’شاه فرمانروای جهان’ خواند و تنها بر پارۀ کوچکی ازبین النهرین حکومت داشت. مورخان وی را ’کبیر’ لقب داده اند، از آن جهت که بر شهرهای فراوان حمله برده و غنیمت بسیار به چنگ آورده و عده بیشماری مردم را از دم شمشیر گذرانیده است. این سرباز دلیر در خاور و باختر و شمال و جنوب پیش رفت و عیلام را به تصرف درآورد، و به علامت پیروزیهای درخشان شمشیر خود را در آبهای خلیج فارس شست، و آنگاه به طرف باختر آسیا متوجه شدو بدریای مدیترانه رسید، و نخستین امپراطوری بزرگ تاریخ را تأسیس کرد. مدت پنجاه و پنج سال حکم راند وداستانهای فراوانی در اطراف زندگی و کارهای او ساخته شد، و زمینه فراهم آمد تا در شمار خدایان قرار گیرد. اما آتش انقلاب در سراسر امپراطوری او برافروخت و دور فرمانروائی او یکسره پایان یافت. سه پسر او نوبه بنوبه پس از وی به جانشینی او رسیدند، سومین آنان بنام نارام سین سازندۀ بزرگی بود. (تاریخ تمدن ویل دورانت بخش اول ترجمه احمد آرام ص 182). و نیز رجوع به فهرست همان کتاب شود
لغت نامه دهخدا